صفت استراتژیک به چیزی نسبت داده میشود که تأثیر اساسی بر پارامترهای کلیدی یک سیستم اقتصادی و یا اجتماعی دارد. بهعنوانمثال در یک سازمان پسوند استراتژیک هر جا مشاهده شد میتوان حدس زد که این موضوع به یکی از ۵ پارامتر زیر مرتبط است: «سودآوری پایدار، رقابتپذیری، بهرهوری، رشد و بقا» در سازمانهای مردمنهاد، استراتژیک به اموری گفته میشود که تأثیر اساسی بر سه پارامتر کلیدی «گستره و اثربخشی خدمات اجتماعی آن نهاد، تحقق مأموریت و بقای آن سازمان» داشته باشد. حال، بر این اساس هفت توصیه استراتژیک به شرح زیر مطرح میشوند: یک برنامه استراتژیک برای ایجاد یک کسبوکار قوی، در حال رشد و سودآور بسیار مهم است. کسبوکارها باید استراتژی خود را مجدداً مورد بررسی قرار دهند، میزان پیشرفت خود را رصد کنند و با توجه به شرایط موجود، آن را تغییر دهند. این بدان معنی است که برنامه استراتژیک شما باید به طور مرتب مورد بازنگری و تنظیم قرار گیرد. ارزیابی و بررسی برنامه استراتژیک، فرصتی است برای ارزیابی وضعیت کسبوکار و صنعت و ارزیابی مجدد چشم انداز، اهداف، ارزشها و برنامه عملیاتی خود. یک سازمان برای ایجاد و گسترش استراتژیهای جدید، نیاز به ایدههای جدید دارد که این ایدهها میتوانند از طریق افراد جدید، گفتگوهای جدید و چشماندازهای جدید به سازمان منتقل شوند. افراد جدید به دلیل خو نکردن به شرایط سازمان میتوانند ایدههای جدید تولید کنند. به همین ترتیب، گفتگوهای جدید موجب بروز سرنخها و ایدههای جدید میشود. تعریف چشمانداز جدید برای سازمان گاه نیازمند استراتژی متفاوت و جدید میباشد. امروزه با افزایش رقابت و تغییر پیوسته محیط خارجی، یک سازمان برای تطبیق با محیط جدید ملزم به حذف و یا تغییر باورهای قدیمی و گاه دست و پاگیر است تا به چارچوب فکری جدید رسیده و منطبق با آن عمل کند. انجام ندادن یک کار درست، موجب میشود سازمان از پیامدهای سودمند آن بیبهره بماند. اما انجام دادن یک کار غلط نه تنها فایدهای برای سازمان ندارد بلکه منجر به ضرر و زیان برای سازمان میشود. خواه به شیوهای درست انجام گیرد خواه غلط. خلاقیت همیشه در قلب تجارت بوده است. لذا ایجاد خلاقیت همیشه یکی از دغدغههای هر سازمان و مدیری بوده است. افراد جدید موجود در سازمان که هنوز به شرایط موجود در سازمان عادت نکردهاند و چشم بسته از دستورالعملها و رویههای موجود پیروی نمیکنند، میتوانند باعث ایجاد خلاقیت و نوآوری در سازمان شوند. یک سازمان میبایستی منابع خود را بر روی اهداف استراتژیک متمرکز کند. به طور مثال نمیتوان هم زمان در همه بازارها، در همه محصولات و …. موفقیت چشمگیر داشت. لذا تصمیمگیری برای انتخاب فرصت موردنظر بسیار مهم است. چرا که انتخاب یک فرصت به معنای از دست دادن سایر فرصتهاست (هزینه فرصت) و هر سازمانی باید با درنظر گرفتن شرایط داخلی و خارجی دست به انتخاب بزند. متفاوت دیدن، متفاوت عمل کردن، خلاقیت و آفرینندگی، خو نکردن به وضعیت موجود، به چالش کشیدن پیش فرضها و پیش دانستهها کلیدهای اصلی فرار از شکست و حرکت به سمت پیروزی است. گرفته شده از کتاب: فرامین و فنون استراتژیک نویسنده: مجتبی لشکربلوکی ناشر: نص مقاله پیشنهادی: ۱۰ پرسش کلیدی برای تحریک تفکر استراتژیک
۱) سازمان با نقشه کهنه نمیتواند سرزمینی تازه کشف کند.
۲) زمینه پرورش استراتژیهای نو را در سازمان فراهم کنید؛ از طریق افراد جدید، گفتگوهای جدید و چشماندازهای جدید.
۳) برای رسیدن به چارچوب فکری جدید، باورهای قدیمی و دست و پاگیر سازمانی را فراموش کنید.
۴) درست انجام دادن یک کار غلط در سازمان، زیان بارتر از انجام ندادن یک کار درست است.
۵) برای ایجاد خلاقیت سازمانی در جستجوی افرادی در سازمان باشید که هنوز به شرایط خو نکرده و پارادایم حاضر را نپذیرفتهاند.
۶) در هر تصمیمگیری سازمانی، یک فرصت به بهای از دست دادن سایر فرصتها به دست میآید؛ پس در تصمیمگیری دقت فراوان داشته باشید.
۷) شکست اصلی سازمانها به خاطر این است که بیشتر وقت و هزینه خود را صرف دفاع از دانستهها و داشتههایشان میکنند نه به یافتن ندانستهها و به دست آوردن داشتههایشان.