مطالعات زیادی در زمینه شناسایی عوامل مؤثر بر شکست یا موفقیت پیاده سازی استراتژی در کشورهای مختلف انجام شده است؛ ازاینرو عوامل متعددی برای اجرای موفق استراتژی ازنظر صاحبنظران ارائه گردیده است که در زیر به برخی از این موانع پیاده سازی استراتژی اشاره میشود.
بر اساس مطالعهای که توسط نشریۀ معتبر فورچون به عمل آمده است، اکثر شرکتهای بزرگ دنیا در دستیابی به اهداف استراتژیک خود با شکست مواجه شدهاند. این مجله در سال ۱۹۹۹، طی مقالهای ادعا کرد که ۷۰درصد دلیل شکست مدیران ارشد اجرایی در آمریکا، نه به خاطر ضعف آنها در فرموله کردن استراتژی بلکه به دلیل عدم توفیق آنها در پیاده سازی استراتژی هایشان بوده است. در ایران نیز سازمانهای متعددی روشها و ابزار برنامهریزی استراتژیک را بکار گرفتهاند ولی اغلب نتوانستهاند به عوامل مزیت بخش رقابتی دست یابند.
چرا پیادهسازی استراتژی تا این حد مشکل است؟ تدوین استراتژی یکی از بحثبرانگیزترین مقولههای مدیریت و کسبوکار بوده است ولی موانع اساسی پیادهسازی استراتژی، اجرای استراتژی را مشکل میسازد.
در این مقاله وبسایت ایران استراتژیست موانع اساسی در سر راه پیاده سازی استراتژی بررسی شده است.
موانع پیاده سازی استراتژی
از نظر دیوید، عواملی که در طول فرآیند اجرای استراتژی، باید به آنها توجه شود شامل اهداف سالانه، سیاستها، تخصیص منابع، مدیریت تضاد، ساختار سازمانی، مدیریت مقاومت در برابر تغییر و فرهنگ سازمانی است. به اعتقاد فرد آر دیوید برخی موانع اجرای برنامهریزی راهبردی یا استراتژیک، عبارتاند از:
-
انجام برنامهریزی راهبردی صرفاً برای کسب کنترل در مورد تصمیمها و منابع از سوی بعضی مدیران؛
-
انجام برنامهریزی راهبردی صرفاً برای برآورده سازی الزامات قانونی از سوی بعضی مدیران؛
-
شکست در تفهیم برنامهها به کارمندان و افراد سازمان؛
-
نبودن حمایت مدیران ارشد از فرایند برنامهریزی راهبردی؛
-
ناتوانی در استفاده از برنامه بهعنوان استانداردی برای ارزیابی عملکرد؛
-
نبودن توانایی بهکارگیری کارمندان کلیدی در مراحل مختلف برنامهریزی راهبردی؛
-
نبودن بهکارگیری تمامی مدیران در فرایند برنامهریزی؛
-
رسمی بودن بیش از حد در برنامهریزی، به طوری که انعطافپذیری و خلاقیت از بین برود.
همچنین، چهار مانع که برخی محققین دلیل ناکامی سازمانها در اجرا را به آنها نسبت دادهاند عبارتاند از:
۱) موانع مربوط به عدم تخصیص منابع
اغلب سازمانها برای برنامهریزی استراتژیک و بودجهبندی، فرآیندهای جداگانهای دارند که در بسیاری از موارد هیچگونه تعاملی بین این دو گروه وجود ندارد. تنها با اتصال فرآیند بودجهبندی به فرآیند برنامهریزی استراتژیک میتوان از اجرایی شدن استراتژیهای سازمان اطمینان حاصل کرد.
«فقط ۴۰% درصد از سازمانها بودجه خود را به استراتژی اتصال میدهند.»
۲) موانع مربوط به عدم تعهد مدیریت
همانطور که تدوین استراتژی جزو اختیارات مدیران ارشد است، اجرا هم بدون حمایت همهجانبه و صرف وقت و انرژی از سوی مدیران ارشد ممکن نخواهد شد. برگزاری جلسات بازنگری استراتژی نمونهای از اقدامات مدیریت ارشد جهت نشان دادن تعهد خود نسبت به اجرای استراتژی است.
«۸۵% مدیران ارشد کمتر از یک ساعت از وقت خود را در ماه به بحث پیرامون استراتژی اختصاص میدهند.»
۳) موانع مربوط به عدم همسویی کارکنان
فرموله کردن استراتژی جز وظایف مدیریت ارشد سازمان است ولی پیادهسازی آن بدون کمک مدیران میانی و کارکنان واحدهای مختلف سازمان امکان پذیر نیست. همهی کارکنان سازمان باید منافع مادی و سرنوشت کاری خود را درگرو تحقق استراتژی سازمان بیابند. طراحی نظامهای جبران خدمت متصل به معیارهای ارزیابی استراتژی، میتواند سازوکار مناسب جهت ایجاد همسویی بیشتر کارکنان با استراتژی را فراهم می سازد.
«فقط ۲۵% مدیران و کارکنان منافع خود را در پیوند با اجرای استراتژیها مییابند.»
۴) موانع مربوط به عدم انتقال استراتژی
اگر کارکنان یک سازمان که بزرگترین عامل ارزشآفرینی آن هستند، استراتژی سازمان را بهدرستی نفهمند، چگونه میتوان انتظار داشت که به تحقق آن کمک کنند؟ استفاده از سازوکارهای مناسب جهت برقراری ارتباط و انتقال استراتژی به همه افراد سازمان، کلید موفقیت در پیاده سازی استراتژی است.
«فقط ۵% کارکنان استراتژی را درک میکنند و میفهمند.»
۲ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
بسیار عالی. آشنایی با موانع اجرای استراتژی تاثیر زیادی بر اثربخشی یک استراتژی دارد.ممنون از مطلب خوبتان.
بله میتونه بسیار تاثیرگذار باشه. امیدواریم مفید بوده باشه.