تعریف استراتژی از نگاه بزرگان مدیریت

تعریف استراتژی از نگاه بزرگان مدیریت

یکی از پرسش‌هایی که بسیاری از افراد در همان آغاز بحث در خصوص اسـتراتژی می‌پرسند این است که اساساً استراتژی چیست؟

در طول تاریخ علم اسـتراتژی که بیش از پنجاه سال از آن می‌گذرد تعاریف متعددی برای این مفهوم مطرح شده است. هر یک از صاحب‌نظران بر اساس پارادایم فکری خود و همچنین مبتنی بر تجربیاتی که داشته‌اند از منظری متفاوت به موضوع نگریسته‌اند.

در این مقاله وب‌سایت ایران استراتژیست به تعریف استراتژی از نگاه بزرگان علمی و تجربی مدیریت استراتژیک پرداخته شده است. این بزرگان عبارتند از جک ولش، مایکل پورتر، شرون اوستر، آلفرد چندلر، هافر و شندلر، پیسانو و در نهایت مینزبرگ.

جک ولش

جک ولش مدیر افسانه‌ای جنرال الکتریک که کتاب معروف آیین پیروزی او بسیار شناخته شده است در تعریف استراتژی بر جنبه تصمیم‌گیری و رقابتی آن تأکید نموده است. وی استراتژی را این­گونه تعریف می­‌کند:

«استراتژی یعنی این­که ما تصمیم‌های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیریم».

مایکل پورتر

مایکل پورتر به عنوان یکی از بزرگ‌ترین متفکران، نویسندگان، نظریه‌پردازان و نقش‌آفرینان علم اسـتراتژی و کسب و ‌کار تعریف متفاوتی دارد:

«استراتژی یعنی اینکه کاری که دیگران انجام می‌دهند را با منابع کمتر(کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ‌کس غیر از ما انجام نمی‌دهد».

در واقع، پورتر هم اسـتراتژی را موضعی در قبال دیگران تعریف می‌کند. موضعی که خود را در رهبری هزینه یا تمایز منعکس می‌کند.

شرون اوستِر

خانم شرون اوستر استاد دانشگاه ییل سال­‌ها است در این دانشگاه اسـتراتژی تدریس می‌کند و چند سالی هم ریاست دانشکده مدیریت این دانشگاه را بر عهده داشته است می­‌گوید:

«استراتژی داشتن یعنی وقتی مجموعه تصمیمات ما دیده می‌شود، بتوان الگوی خاصی را در آن مشاهده کرد. به عبارتی چیزی از جنس تغییر و انتخاب».

در حقیقت، وی استراتژی را الگوی حاکم بر تصمیمات و تغییرات ما تعریف می‌کند.

آلفرد چندلر

آلفرد چندلر به عنوان یکی از بنیان‌گذاران علم اسـتراتژی تعریف جامعی از آن ارایه می‌کند:

«استراتژی یعنی تعیین هدف‌های درازمدت در سازمان و تدبیر کردن برنامه‌های مناسب و تخصیص دادن منابع موردنیاز برای تحقق این اهداف».

عناصر استراتژی از دیدگاه چندلر عبارت­اند از:

«(۱)تعیین آرمان‌ها و اهداف بلندمدت، (۲)اتخاذ مسیر اقدام و (۳)تخصیص منابع»

  1. اولاً استراتژی با تعیین آرمان‌ها و اهداف بلندمدت سازمان همراه است. پس اگر مدیر یا کارشناسی در سازمان ادعا کرد که ما استراتژی داریم باید بتواند به این سؤال پاسخ دهد که سازمانش قرار است طی پنج سال یا ده سال آینده (یا حتی بیشتر) به کجا برسد. اگر مدیران و کارکنان یک سازمان تصور کمابیش دقیقی از مقصد نداشته باشند فاقد استراتژی هستند.

  2. ثانیاً استراتژی با اتخاذ مسیر اقدام همراه است. یعنی مدیران و کارشناسان سازمان باید بدانند که چگونه قرار است به آرمان‌ها و اهداف بلندمدت خود دست پیدا کنند. به‌ بیان ‌دیگر از مسیر حرکت آگاه باشند و بدانند گام‌های رسیدن به هدف چه هستند.

  3. ثالثاً استراتژی با تخصیص منابع همراه است. یعنی پس ‌از آن که فهمیدیم قرار است به کجا برویم و چگونه قرار است به مقصد برسیم، لازم است بدانیم که به چه وسایل و امکاناتی احتیاج داریم. این وسایل و امکانات همان منابع و قابلیت‌های سازمانی هستند: به چقدر پول احتیاج داریم؟ به چه تعداد نیروی انسانی و با چه مهارت‌هایی نیاز داریم؟ و مانند آن‌ها.

هافر و شندل

این دو صاحب‌نظر حوزه اسـتراتژی تعریف دیگری از اسـتراتژی ارایه می‌کنند:

«استراتژی یعنی فعالیت‌هایی که تأمین‌کننده هماهنگی بین منابع داخلی و قابلیت‌های سازمان با فرصت و تهدیدهای محیط بیرونی است».

همان گونه که مشخص است این دو همکار نقش اسـتراتژی را ایجاد تناسب بین درون و بیرون سازمان تعریف می‌کنند.

پیسانو

پیسانو بیان می‌کند که:

«استراتژی هیچ ‌چیز به ‌جز تعهد به یک الگوی رفتاری مشخص به ‌منظور پیروزی در رقابت نیست».

 در واقع، تعریف وی به یک فرض اساسی منتج می‌شود که عبارت است از این که چه چیزی موجب پیروزی می‌شود.

مینتزبرگ

مینزبرگ به عنوان پدر زنده علم مدیریت و کسب و ‌کار معتقد است که مفاهیمی چون استراتژی را نمی‌توان در قالب یک تعریف آورد و باید تعاریف مختلفی را برای آن پذیرفت.

وی برای تعریف اسـتراتژی پنج P پیشنهاد می‌کند:

«اسـتراتژی به‌عنوان برنامه(Plan) که اسـتراتژی را برنامه‌ای بلندمدت برای رسیدن به هدف می‌داند»

«اسـتراتژی به‌عنوان شگرد(Ploy) که اسـتراتژی را ابزار یا رفتاری سیاسی می‌بیند»

«اسـتراتژی به‌عنوان الگو(Pattern) که منعکس‌کننده الگوی حاکم بر تصمیمات ما است»

«اسـتراتژی به‌عنوان جایگاه(Position) که اسـتراتژی را موضع ما در قبال رقبا و بازار می‌پندارد»

«اسـتراتژی به‌عنوان دیدگاه(Perspective) که اسـتراتژی را نوعی تفکر بلندمدت و معطوف به چشم‌انداز دوردست می‌بیند»

, ,
استراتژی جودویی
ابعاد کنترل استراتژیک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید