تجربه یکی از دانشجویان و مدیران موفق بخش خصوصی را جدیداً برایم نقل کرده بود را عیناً با همان مفهومسازی خودشان تحت عنوان سیلی استراتژیک را برایتان انتشار میدهم، امیدوارم آگاهی از تجربیات دیگران هم به ما در رسیدن به موفقیت کارساز باشد و هم مبنایی باشد برای نقد و تحلیل بیشتر از جانب شما.
سیلی استراتژیک !
چند روز پیش به بهانه نشان دادن یکی از محصولات جدیدمان، یکی از مشتریان خوبمان که صاحب شرکت بزرگ و توانمندی است را برای بازدید به شرکتمان دعوت کردیم. کلی مقدمات آماده کرده بودیم و بازدید بهخوبی انجام شد.
بعد از بازدید، با مشتری مذکور در دفتر مشغول گفتگو شدم و بعد از چند دقیقه مکالمه، مدیر آن شرکت، سیلی محکمی در گوش من نواخت!
مدیر شرکت گفت:
من از شما خیلی معذرت میخواهم. ولی فکر نمیکنید زیادی تنوع محصول دارید؟! چرا یک «استراتژی مشخص» برای گروه محصولات/خدماتتون انتخاب نکردید؟ چرا هرکس، هر سفارشی میدهد قبول میکنید؟! مگر شما میخواهید حلالمسائل همه مشکلات مشتریهایتان باشید؟! چرا موج سفارشها و درخواستهای متنوع مشتریان، شما را با خود اینسو و آنسو میبرد؟!
تازه حالم داشت بهتر میشد و سوزش سیلی کمتر شده بود که مدیر شرکت ادامه داد:
من یک شرکت در کشور مالزی بازدید کردم. فقط روی دو محصول از ۱۰-۱۲ تا محصولی که شما دارید، داشتند کار میکردند؛ محل کارشون نصف محل کار شما اما توانایی مالیشان، حداقل ۱۰ برابر شما بود!! تکلیف خودتان رو معلوم کنید، میخواهید چیکاره باشید؟! شبیه اقیانوسی با یک وجب عمق شدهاید…
جلسهمان تمام شد و مدیر شرکت مذبور خداحافظی کرد و رفت. از ته دل میخواستم دستش را ببوسم به خاطر سیلی محکمی که خوابوخیال من را به هم زده بود!
نوشته شده در تاریخ ۳ آبان ۱۳۹۷
نوشته: سید علیرضا هاشمی
عضو هیئتعلمی سازمان مدیریت صنعتی
و مدیر گروه استراتژی مدرسه کسبوکار ماهان
۲ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
خاطره و نکته بسیار جالبی بودددد، از این دست موارد کم دیده نمیشه
بله درس های فراوانی وجود داره که می تونیم از ارتباط با مشتریانمون یاد بگیریم.