ادغام و تملیک (Merger & Acquisition) چیست؟
عبارت M&A (ادغام و تملیک) به طور کلی به فرآیند تلفیق شرکت و داراییهای آنها از طریق انواع مختلف داد و ستدهای مالی اشاره دارد. استراتژی ادغام و تملیک شامل انواع مختلفی است که در یک پیوستار از ادغام ناقص تا کامل قرار میگیرند.
«ادغام» و «تملیک» یکی از راههای رشد و گسترش یک شرکت است. این استراتژیها شرکتها را قادر میسازد تا حضور جهانی خود را گسترش دهند، به دانش و فنون بهتر، فنآوری و منابع دیگری دسترسی پیدا کنند، از ادغام ضروریات استراتژیک بهرهمند شوند، خطوط تولید مکمل را به دست آوردند و حتی رقابت را به مشارکت تبدیل کنند. دلایل دیگری که موجب استفاده از استراتژی ادغام و تملیک میشوند عبارتند از: سینرژی(همافزایی)، تنوعبخشی، افزایش سرعت رشد، افزایش قدرت قیمتگذاری زنجیره تامین، حذف رقابت.
اصطلاحات «ادغام» و «تملیک» غالباً به صورت همزمان استفاده میشوند، اگرچه در واقعیت معانی آنها اندکی متفاوت است.
عبارت M&A به طور کلی به فرآیند تلفیق شرکت و داراییهای آنها از طریق انواع مختلف داد و ستدهای مالی اشاره دارد. ادغام و تملیک شامل انواع مختلفی است که در یک پیوستار از ادغام ناقص تا کامل قرار میگیرند.
«ادغام» و «تملیک» یکی از راههای رشد و گسترش یک شرکت است. این استراتژیها شرکتها را قادر میسازد تا حضور جهانی خود را گسترش دهند، به دانش و فنون بهتر، فنآوری و منابع دیگری دسترسی پیدا کنند، از ادغام ضروریات استراتژیک بهرهمند شوند، خطوط تولید مکمل را به دست آوردند و حتی رقابت را به مشارکت تبدیل کنند. دلایل دیگری که موجب استفاده از استراتژی ادغام و تملیک میشوند عبارتند از: سینرژی(همافزایی)، تنوعبخشی، افزایش سرعت رشد، افزایش قدرت قیمتگذاری زنجیره تامین، حذف رقابت.
اصطلاحات «ادغام» و «تملیک» غالباً به صورت همزمان استفاده میشوند، اگرچه در واقعیت معانی آنها اندکی متفاوت است.
ادغام (Merger)
به ادغام دو شرکت با یکدیگر پس از توافق هیئت مدیره و سهامداران هر یک از آنها گفته میشود. شرکتهایی که قرار است ادغام شود، نام و هویت خود را به عنوان یک شرکت مستقل از دست میدهد و بهعنوان بخشی از شرکت جدید به فعالیت خود ادامه میدهد. مثلا ادغام شرکتهای تخفیفان و نتبرگ، ریحون و چیلیوری، و سونی و اریکسون از نمونههای این استراتژی است.
تملیک (Acquisition)
تملیک زمانی اتفاق میافتد که شرکتی سهم بیشتری نسبت به شرکت دیگر خریداری میکند، اما این فرآیند منجر به عوض شدن نام و هویت شرکت و ساختار قانونی آن، برخلاف نوع قبل نخواهد شد. خرید شرکت زودفود توسط شرکت اسنپ و ایجاد شرکت اسنپفود یکی از تملیکهای مشهور در ایران است. یا تبدیل دانشگاه علوم اقتصادی به بخشی از دانشگاه خوارزمی. همچنین، خرید مجموعه روکولند توسط دیجیکالا و یا خرید نوکیا توسط مایکروسافت و یا خرید واتساپ توسط فیسبوک.
استراتژی ادغام و تملیک و فرهنگ
وقتی شرکتی با شرکت دیگر ادغام میشود یا آن را می خرد، مدیران آن شرکت باید احتمال برخوردها و تعارضهای فرهنگی را مدنظر قرار داده و آن را به دقت بررسی کنند. نتایج حاصل از ادغام و تملیک همیشه مطابق انتظارات نیست. بسیاری از سازمانها استراتژیهای ادغام و تملیک را با تأثیر متفاوت تجربه کردهاند. وقتی از علت اصلی این نتایج مختلط سؤال میشود، بیشتر رهبران به سوء پیوند بین فرهنگهای دو سازمان استناد می کنند. مثالهای بسیاری در این زمینه وجود دارند که مشهورترین آنها ادغام دو شرکت دایملر و کرایسلر بوده است. این ادغام به اهداف از پیش تعریف شده نایل نشد.
این تصور که شرکتها میتوانند به راحتی در قالب یک ساختار ادغام شوند، خطرناک است. هرچه فاصله و شکاف میان فرهنگ شرکت خریدار با فرهنگ شرکت خریداری شده بیشتر باشد، مدیران اجرایی شرکت خریداری شده با عجله و سرعت بیشتری آن را ترک میکنند و در واقع شرکت استعدادها و ثروتهای با ارزشی را از دست میدهد.
چهار روش متداول مدیریت دو فرهنگ متفاوت وجود دارد. انتخاب هر یک از اینها بر دو اصل زیر مبتنی و استوار است:
«میزان وفاداری کارکنان شرکت خریداری شده به فرهنگ سازمانی شرکت خود قبل از خریداری»
و
«درک و برداشت آنها یا در واقع نظر آنها درباره میزان جذابیت فرهنگ سازمانی شرکت خریدار»
بر اساس این دو متغیر چهار روش متداول مدیریت فرهنگ در ادغامها و تملیکها به شرح زیر هستند:
۱) یکپارچهسازی
زمانی که میزان وفاداری هر دو شرکت به فرهنگ خود بالا است و در عین حال فرهنگ شرکت روبرو هم جذابیتهای خود را دارد از این رویکرد استفاده میشود. این نوع برخورد در برگیرنده مجموعهای از داد و ستدها و تعاملات فرهنگی و مدیریتی بین دو طرف است، بدون اینکه طرفی فرهنگ سازمانی خود را به طرف دیگر تحمیل کند. به این طریق دو طرف ضمن تلفیق فرهنگهای خود در قالب یک فرهنگ جدید، استقلال فرهنگی خود را حفظ میکنند. در واقع، سعی میشود نقاط مثبت و جذابیتهای فرهنگی هر دو سازمان در قالب سازمان جدید پدیدار شوند.
۲) جذب
عبارت است از غلبه فرهنگ سازمانی یک شرکت بر فرهنگ سازمانی شرکت دیگر. در واقع، در این رویکرد فرهنگ شرکت خریداری شده در شرکت خریدار حل میشود. همگونسازی اجباری نبوده و با زور صورت نمیپذیرد. شرکت خریداری شده فرهنگ خود را کنار میگذارد و فرهنگ شرکت خریدار را میپذیرد. این رویکرد زمانی اتخاذ میشود که فرهنگ شرکت خریداری شده برای کارکنان آن جذابیت خاصی ندارد، اما فرهنگ شرکت روبرو مورد پذیرش است.
۳) جداسازی
در این حالت دو شرکت از لحاظ ساختار جدا از هم مدیریت میشوند و از فرهنگ دیگر پیروی نمیکنند. حتی شاید به لحاظ فیزیکی نیز در دو فضای متفاوت باشند. این رویکرد زمانی اتخاذ میشود که کارکنان هر دو سازمان به فرهنگ خود وفادار هستند و فرهنگ طرف مقابل را نمیپسندند.
۴) فرهنگ زدایی
این رویکرد زمانی اتخاذ میشود که هر دو فرهنگ جذابیتی برای هر دو گروه ندارند. در واقع، کارکنان هر دو سازمان نه به فرهنگ سازمان خود وفادار هستند و نه سازمان شرکت مقابل را میپسندند. در این حالت، سعی میشود فرهنگهای پیشین کنار گذاشته شده و یا این که فرهنگی جدید جدا و فرا از آن دو خلق و نهادینه شود.
2 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
نه به ادغام کانونهای بازنشستگی بانکها
ممنون بابت مشارکتتون.