مفهوم جوجه‌ تیغی در استراتژی چیست؟

مفهوم جوجه‌ تیغی در استراتژی چیست؟

اگر می‌توانستید بین روباه بودن یا جوجه‌ تیغی بودن یکی را انتخاب کنید، کدام را ترجیح می‌دادید؟ در این مقاله نگاهی خواهیم داشت به مفهوم جوجه‌ تیغی در استراتژی و خواهیم دید که چرا باید در کسب و کار خود یک جوجه تیغی باشیم!

مفهوم جوجه‌ تیغی در استراتژی بر اساس یک تمثیل باستانی یونانی مطرح شده است. این تمثیل می‌گوید که «روباه چیزهای زیادی می‌داند، اما جوجه تیغی فقط یک چیز می‌داند، یک چیز خیلی مهم».

در این تمثیل به این نکته توجه شده که روباه از استراتژی های مختلفی استفاده می‌کند تا بتواند یک جوجه‌ تیغی را شکار کند، اما هر بار شکست می‌خورد. روباه هیچ‌وقت متوجه این موضوع نمی‌شود که جوجه تیغی یک چیز را به نحو احسن بلد است: دفاع از خود!

بنا به گفته‌های کالینز در کتاب «از خوب به عالی»، اگر سازمان‌ها بر یک چیز مشخص تمرکز کنند احتمال موفقیتشان بیشتر خواهد بود. با این کار، آن‌ها می‌توانند رقبای خود را شکست بدهند و در کسب و کارهای خود به درجات عالی برسند.

طبق این مدل، شیوه‌ی درست انتخاب مسیر، جایی است که پاسخ‌ به سؤالات زیر با یکدیگر اشتراک دارند و این موقعیت، نقطه‌ی اتکایی برای تدوین استراتژی است:

۱آنچه که سازمان اشتیاق شدید و عمیقی به انجام آن دارد.

۲شناسایی وظایف و کارهایی که سازمان آن‌ها را بهتر از بقیه انجام می‌دهد.

۳تعیین این که سازمان در چه مواردی توانایی خوبی در درآمدزایی دارد.

هنگامی‌که یک سازمان موفق مفهوم جوجه تیغی درون خود را شناسایی کرد، مدیران سازمان باید تمام انرژی و منابع خود را وقف دنبال کردن چیزی بکنند که در آن بهترین هستند. کالینز می‌گوید وقتی‌که شرایط دشواری پیش می‌آید سازمانی رشد و بقا خواهد داشت که به‌جای آنکه به دنبال استراتژی‌های جایگزین بگردد، بر کاری تمرکز کند که در انجام آن بهترین است.

پیاده‌سازی مدل در سازمان

مرحله‌ی ۱: شناسایی و درک اشتیاقات خود.

سازمان‌ها باید به این موضوع فکر کنند که در هنگام کار چه چیزی شور و اشتیاق آن‌ها را برمی‌انگیزاند. چه چیزی باعث می‌شود صبح زود از خواب بیدار شوند و شب درحالی‌که همه به خانه برگشته‌اند، آن‌ها تا دیروقت سرکار بمانند؟

چه چیزهایی افراد سازمان را هیجان‌زده می‌کنند؟ چه چیزی در رسیدن به هدف سازمان برای آن‌ها الهام‌بخش است؟ هنگام قبول مسئولیت یک تیم جدید، چه ارزش‌ها و انگیزه‌هایی مهم است؟

سپس باید به بیانیه های مأموریت و سند چشم انداز سازمان خود نگاهی انداخت. ارزش‌های اصلی سازمان کدام‌اند و افراد چگونه به این ارزش‌ها پایبند می‌شوند؟

مرحله‌ی ۲: شناسایی و درک اینکه در انجام چه کارهایی بهترین هستید.

در این مرحله هدف، شناسایی و درک این موضوع است که یک سازمان چه کارهایی را بهتر از شرکت‌های دیگر انجام می‌دهد. درک اینکه سازمان در چه چیزهایی می‌تواند (در آینده) بهترین باشد بسیار مهم و مفید خواهد بود. اگر نمی توان در هیچ زمینه‌ای در کسب و کار اصلی خود برترین و بهترین بود، لذا نمی توان مفهوم جوجه‌تیغی را تشکیل داد و از آن بهره مند شد.

همچنین باید به این نکته توجه کرد که در انجام چه کارهایی هیچ‌وقت نمی‌توان بهترین بود. وقتی نقاط ضعف بررسی می‌شوند باید با خود صادق بود و به یاد داشت اینکه در یک حو‌زه‌ی مشخص سازمان بهترین نیست موضوعی طبیعی و قابل‌درک است.

باید با استفاده از تحلیلSWOT  بررسی کرد که استعداد اصلی یک سازمان در چه حوزه‌هایی است. این ابزار به سازمان نشان خواهند داد که چه کارهایی را در حال حاضر به‌خوبی انجام می‌دهد و می‌تواند در چه حوزه‌هایی بهترین باشد.

مرحله‌ی ۳: شناسایی موتور اقتصادی خود (راه‌های کسب بیشترین درآمد).

برای آن‌که سازمان یک موتور اقتصادی پایدار داشته باشد، باید به‌طور کامل از چگونگی دستیابی به سودآوری و جریان نقدی پایدار پی ببرد. لذا برای تأثیر بزرگ و پایدار بر موفقیت بلندمدت سازمان این درک و شناخت باید به‌صورت یک مقیاس اقتصادی مشخص و منفرد بیان شود.

برای مثال، در دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی، چشم‌انداز یک فروشگاه زنجیره‌ای آمریکایی با نام والگرین این بود که از لحاظ ارائه‌ی خدمات و تسهیلات مناسب برای آسودگی مشتریان تبدیل به بهترین فروشنده دارو در دنیا شود. این سازمان معتقد بود که می‌تواند به این چشم‌انداز دست یابد و از طریق این چشم‌انداز و آرزو، به اشتیاق لازم جهت حرکت روبه‌جلو و پیشرفت، دست یابد. برای اندازه‌گیری پیشرفت حاصل از این استراتژی، این شرکت تمرکز خود را از محاسبه‌ی سود به ازای هر فروشگاه به سود به ازای هر مشتری تغییر داد، چرا که متوجه شده بود که این کار با اهداف و چشم‌انداز کلی سازمان تناسب بیشتری دارد.

با تمرکز بر ارائه‌ی تسهیلات به مشتریان، والگرین فروشگاه‌های جدید بسیاری را افتتاح کرد که این کار به معنی افزایش تعداد مشتریان و مراجعه‌کنندگان بود و سود بیشتری را در مجموع برای شرکت به دنبال داشت. به‌جای تمرکز بر سود هر فروشگاه، که با کاهش تعداد فروشگاه‌ها به دست می‌آمد، این شرکت تعداد فروشگاه را افزایش داد تا با پیاده‌سازی مفهومی که مدنظر داشت (یعنی افزایش ارائه‌ی تسهیلات به مشتریان) به موفقیت دست یابد.

مرحله‌ی ۴: جست‌وجو برای یافتن نقاط همپوشانی سه مرحله‌ی قبل.

برای درک مفهوم جوجه‌ تیغی در استراتژی یک سازمان باید به محلی که سه دایره یکدیگر را قطع کرده‌اند و هم­پوشانی دارند دقت کرد تا به چشم‌انداز اصلی که استراتژی سازمان را هدایت می­کنند پی برد.

اگر مفهوم جوجه تیغی‌تان یک سازمان کاملاً واضح نیست، ممکن است لازم باشد تحلیل‌های دیگر و بیشتری برای بررسی ترکیب‌های مختلف جهت یافتن چشم‌انداز اصلی سازمان انجام شود تا به بهترین نتیجه برسد.

مرحله‌ی ۵: مرور و بازبینی استراتژی.

پس از یافتن بهترین ناحیه از هم‌پوشانی میان دایره‌ها، باید به استراتژی موجود سازمان نگاهی انداخت. آیا با توجه به آموخته‌های جدید، سازمان به تدوین یک استراتژی اصلاح‌شده نیاز دارد؟ آیا سازمان از تدوین یک استراتژی اصلاح‌شده منتفع خواهد شد؟

همچنین باید افراد سازمان را در جریان استراتژی جدید قرار داد. به آن‌ها توضیح داده شود که مفهوم جوجه تیغی چیست و چرا مهم است که یک سازمان استراتژی خود را بر چیزی منطبق کند که به آن اشتیاق دارد و از استعداد و توانایی‌های اقتصادی در آن حوزه برخوردار است. این استراتژی جدید و منطبق با موارد ذکرشده، باعث تمرکز بلندمدت سازمان بر اعضای تیم، فروشندگان و مشتریانتان خواهد شد.

, ,
مشکلات اجرای استراتژی در سازمان‌های ایرانی
نقش فرهنگ سازمانی در اجرای استراتژی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید