استراتژی یکی از ابزارهای مهم در موفقیت کسبوکارها است. استراتژی اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما ارائه میکند. فهم استراتژی بهعنوان موضوع علم مدیریت استراتژیک، اساس هر فهم و شناختی در این رشته علمی است. بر همین اساس کسب دانش نسبت به استراتژی مقدم بر هر شناخت دیگری در حوزه مدیریت استراتژیک خواهد بود.
بسیاری از تئوریپردازان استراتژی با بهرهگیری از روشهای متفاوتی به توصیف، تبیین فهم استراتژی و درنهایت ارائه تجویز برای مواجهه با محیط پرداختهاند.
ماهیت استراتژی
با مرور پژوهشهای گذشته به نظر میرسد موضوع پژوهشی اکثر قریب بهاتفاق آنها، توصیف و تبیین ماهیت استراتژی و چگونگی تعامل با محیط است. بهعبارتدیگر رویکرد هستی شناسانه مورد غفلت قرارگرفته است. البته این موضوع با توجه به ذات کارکردگرایانه دانش استراتژی قابل توجیه است. چراکه این رویکرد سبب برتری پژوهشهای تکنیکی میشود. این غفلت منجر به آن شده است که دو مفهوم جوهری و کارکردی (ابزاری) استراتژی از یکدیگر تفکیک نشده باشند.
بر این اساس باید گفت تئوریپردازی در حوزه مدیریت استراتژیک تاکنون در دو سطح چیستی استراتژی و چگونگی اداره آن صورت گرفته است. در حوزه چیستی استراتژی، تئوریپردازان با سبکهای مختلف به این مهم اهتمام ورزیدهاند و در حوزه چگونگی استراتژی نیز انبوهی از پژوهشها و نوشتهها یافت میشود؛ آنچه در این میان از قلم افتاده است استراتژی و پرسش از حقیقت آن است.
میتوان چنین استنباط کرد که فهم هستی، مقدم بر فهم چیستی و کسب شناخت نسبت به چیستی، مقدم بر درک چگونگی بهکارگیری آن است. پرداختن به این موضوع که آیا استراتژی هستی و حقیقت دارد و بهطورکلی پرسش در حوزه وجود پدیدهها، امری خطیر است که تاکنون از آن غفلت شده است.
عضو هیئتعلمی سازمان مدیریت صنعتی و
مدیر گروه استراتژی مدرسه کسبوکار ماهان