لزوم بازنگری در مفهوم مدیریت

لزوم بازنگری در مفهوم مدیریت

طبق تعریفی که گیبسون از مفهوم مدیریت داشته است، محور توجهِ تفکر فرآیندی در مدیریت بر تقسیم‌گرایی است و نتیجه این تفکر در مدیریت احصاء وظایف مدیریت شامل برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل است.

محور تفکر انسانی در مدیریت بر انسان‌گرایی بوده و نتیجه آن تنظیم روابط بین انسان‌هاست.

سومین تفکر در مدیریت، تفکر علمی است که محور توجه آن بر تخصص‌گرایی است و نتیجه آن بر تکنولوژی و شیوه‌های انجام کار است. این سه نوع تفکر درمجموع علم مدیریت را می‌سازند.

درواقع از یک مدیر انتظار می‌رود که برای مدیریت مجوز داشته باشد که مجوز آن:

«بر طبق تفکر فرآیندی، اشراف بر وظایف برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل است.»

«بر طبق تفکر انسانی، اشراف بر فهم انسان و همدلی با او و درنهایت تنظیم روابط بین انسان‌هاست.»

«بر طبق تفکر علمی، اشراف بر تئوری‌های علمی ناشی از کار است یا به‌نوعی داشتن تخصص در کار.»

مفهوم مدیریت

مفهوم مدیریت

اما به‌زعم برخی محققین، مدیریت نه‌فقط علم که شرط لازم است و مدیریت را هنر هم می‌دانند. شاید بتوان هنر بودن مدیریت را در ۳ تفکر زیر تعریف کرد:

۱) تفکر سیستمی

محور توجه این تفکر بر جامع‌گرایی و کل‌نگری است و نتیجه چنین تفکری در مدیریت: انسجام/ هماهنگی/ یکپارچگی و وحدت نظر است.

اصل علمی که همان علم بودن مدیریت است در تلفیق با تفکر سیستمی می‌تواند به اصل هماهنگی منتج شود. درواقع می‌توان چنین تصور کرد که کسی می‌تواند در سیستم هماهنگی ایجاد کند که اولاً مدیر بوده [شرط لازم] و همچنین دارای تفکر سیستمی باشد.

۲) تفکر اقتضایی

محور توجه این تفکر بر جامعه‌گرایی است و نتیجه چنین تفکری در مدیریت: سازگاری/ تناسب/ رعایت مصلحت‌هاست.

اصل علمی زمانی که با تفکر اقتضایی تلفیق شود می‌تواند به اصل سازگاری منتج شود. درواقع می‌توان چنین تصور کرد که کسی می‌تواند سیستم را سازگار با محیط/شرایط و اقتضائات کند که اولاً مدیر بوده [شرط لازم] و همچنین دارای تفکر اقتضایی باشد.

۳) تفکر استراتژیک

محور توجه این تفکر بر آرمان‌گرایی و دورنگری است و نتیجه چنین تفکری در مدیریت: هم‌افزایی و سینرژی است.

اصل علمی زمانی که با تفکر استراتژیک تلفیق شود می‌تواند به اصل هم‌افزایی منتج شود. درواقع می‌توان چنین تصور کرد که کسی می‌تواند در سیستم هم‌افزایی و سینرژی ایجاد کند که اولاً مدیر بوده [شرط لازم] و همچنین دارای تفکر استراتژیک باشد.

اما امروزه مفهوم مدیریت فقط به علمی بودن و هنر بودن محدود نمی‌شود و بُعد سومی به نام تجربه به این دو بعد افزوده می‌شود. درواقع مدیریت تلفیق از سه بُعد علم، هنر و تجربه است و هرکدام از این سه بُعد که نباشد، قطعاً برای رسیدن به اهداف مدیریت، مشکل خواهد بود.

نوشته: سید علیرضا هاشمی

عضو هیات علمی سازمان مدیریت صنعتی

, , ,
استراتژی‌ها واقعا چگونه شکل می‌گیرند؟
استراتژی در مراحل مختلف چرخه حیات سازمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید