از الگوبرداری یا بنچمارک (Benchmarking) میتوان به عنوان روشی برای مقایسه قابلیت استراتژیک یک سازمان با قابلیتهای استراتژیک سازمانهای دیگر استفاده کرد.
الگو برداری رویکردهای مختلفی دارد:
الگو برداری تاریخی
سازمانها ممکن است عملکرد خود را نسبت به سالهای قبل در نظر بگیرند تا بتوانند هر گونه تغییر معنا داری را شناسایی کنند. اما خطری که اینجا وجود دارد این است که این امر می تواند منجر به “خود محوری” شود؛ نرخ پیشرفت در مقایسه با رقبا است که اهمیت دارد.
الگو برداری صنعتی/ بخشی
اطلاعات مربوط به استانداردهای عملکرد را می توان با بررسی عملکرد رقابتی سازمانهای دیگر در همان بخش یا صنعت یا بین خدمات دهنده های مشابه بر اساس یک سری شاخص های عملکردی مشخص در نظر گرفت. در واقع، برخی معتقد به در نظر گرفتن گروه های استراتژیک برای بنچمارک هستند.
برای مثال سازمانهای دولتی و پلیس در زمینه الگو برداری برخورد متفاوتی در شهرها و روستاها دارند. یکی از خطرات مقایسه هنجارهای صنعتی این است که امکان دارد کل صنعت عملکرد بدی داشته باشد. خطر دیگر بنچمارک درون یک صنعت این است که مرزهای صنایع از طریق فعالیت های رقابتی و همگرایی صنعتی مبهم می شوند.
الگو برداری بهترین در طبقات
الگوبرداری بهترین در طبقه، عملکرد یک سازمان را با عملکرد بهترین سازمان در آن دسته مقایسه میکند و از این روی سعی میکند بر محدودیتهای رویکردهای دیگر غلبه کند. همچنین میتواند مدیران را وادار کند که بپذیرند پیشرفت واقعی عملکرد ناشی از تغییرات شدید در منابع یا توانمندیها است.
از این رو، این رویکرد میتواند بازنگری اساسیتر در نحوه بهبود توانمندیهای سازمانی را تشویق نماید. برای مثال، “بریتیش ایرویز” موفق شد مشکل نگهداری از هواپیماها، سوخت گیری مجدد و زمان انتظار برای فرود را با مطالعه فرآیندهای مسابقه اتومبیلرانی فرمول یک “گراند پریکس” حل نماید. یک نیروی پلیس که به دنبال یافتن راهی برای کاهش زمان واکنش به تماسهای اضطراری بود اقدام به مطالعه عملیات مرکز تماس در بخشهای بانکداری و فناوری اطلاعات نمود.
منبع: مبانی استراتژی
نویسندگان: جانسون و شولز و ویتینگتون