در مقاله نخست از مجموعه مقالات تفکر استراتژیک پارادایمهای مختلف استراتژی را بیان کردیم. در مقاله حاضر به نقدهای وارد بر پارادایم برنامه ریزی استراتژیک کلاسیک که باعث شدند مفهوم تفکر استراتژیک مطرح شود میپردازیم. هرچند قطعاً میدانیم که برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک در کنار هم قدرت پیدا میکنند. در واقع، برنامه ریزی استراتژیک با وجود نقدهایی که به خود دیده است میتواند بهشدت مؤثر باشد، اگر با تفکر استراتژیک ترکیب شود.
امروزه بازار برنامه ریزی استراتژیک در بسیاری از سازمانها گرم است؛ اما مدیران و مشاوران برنامه ریزی استراتژیک آنها کمتر به این موضوع توجه دارند که پیشنیاز موفقیت در این زمینه، ایجاد تفکر استراتژیک در سازمان و بهویژه در میان مدیران کلیدی است.
طبق نقدهای صورت گرفته بر برنامه ریزی استراتژیک در برخی موارد این نظام بهجای حل مشکل سازمان، منجر به ایجاد مشکلاتی بزرگتر نیز میگردد. به همین منظور حضور تفکر استراتژیک در جهت تکمیل آن ضرورت دارد.
در ادامه به برخی دامهای برنامه ریزی استراتژیک پرداخته میشود:
-
دام گامبهگام و تقویممحور بودن
یکی از ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک کلاسیک که در مدلهای مختلفی چون مدل دیوید، برایسون و … مطرح میشود، گامبهگام بودن آن است. طی این مدلها ابتدا مقصد مطلوب (شامل مأموریت، چشمانداز و …) مشخص میشود، سپس تجزیهوتحلیل محیطی صورت میگیرد و در ادامه استراتژی و اقدامات تعریف میشوند. نبود یکی از این گامها و یا پرش از یک گام و عدم انجام آن این فرض را القا مینماید که گوشهای از کار دارای ایراد است.
در حالی که اگر شما بعضی از استراتژیهای موفق را مورد بررسی قرار دهید، همه گامها را بهطور مرحلهبهمرحله انجام ندادهاند. در عمل مشاهده میکنیم که این مراحل میتوانند همزمان، یا بهصورت چرخهای و یا رفت و برگشتی رخ دهند. در شرایط پویا و متغیر امروزی و بهویژه در سازمانهای نوپا و مبتنی بر فناوری نمیتوان ماهها منتظر بود تا به گام استراتژی و اقدام برسیم.
در ضمن باید بپذیریم که آنچه در گامهای بعدی رخ میدهد و نیز تجربه و یادگیری برخاسته از آن میتواند به ما در تغییر و تعمیق گامهای قبلی کمک کند.
«پویا و یادگیرنده باشید.»
-
دام کمّیتگرایی
اکثر مدلهایی که در برنامهریزی استراتژیک کلاسیک مورد استفاده قرار میگیرند بر دادهها و تحلیلهای کمّی استوار شدهاند؛ ماتریسها نقشی کلیدی در آنها دارند.
اما در واقعیت میدانیم که تصمیمات بهطور معمول بر اساس دادهها و تحلیلهای کیفی و یا به صورت ترکیبی از کیفی و کمّی اخذ میشوند. دادههای کیفی عمق و غنای بیشتری دارند، هرچند دادههای کمّی هم دقت بیشتری دارند.
مثلاً، در بسیاری از مواقع چهره مشتری میتواند، نسبت به عددی که او برای غذای رستوران ما در پرسشنامه ثبت میکند، مبنای بهتری برای تصمیمات استراتژیک ما باشد.
«اسیر اعداد و ارقام نشوید!»
-
دام پیشبینیپذیری
یکی از پیشفرضهای برنامهریزی استراتژیک این است که زمان و تحولات موجود در آن پیشبینیپذیر هستند و از آیندهای چندگانه به کلی غافل میباشند. درحالیکه با تحولات پیشآمده و گسستهای متعدد سیاسی، اقتصادی و بیولوژیکی پیشبینیپذیری آینده غیرممکن است.
«برنامههای که امروز تدوین میکنید، قرار نیست آینده شما را تضمین کنند!»
-
دام روش
یکی از مشکلات نظام برنامهریزی استراتژیک سنتی این بود که یک روش مشخص، از پیش تعیین شده و بدون انعطاف را برای تمامی سازمانها در هر زمانی و مکانی تجویز میکرد. در حالی که قطعا هر سازمانی در هر مقطعی از زمان نیازمند مدلها و روشهای منحصر به فرد برای تدوین و اجرای استراتژی دارد.
«خلاق باشید و شالودهها را بشکنید.»
-
دام جدایی
یکی دیگر از دامها جدایی برنامهریزی از اجرا است. یعنی ابتدا تحلیلها صورت میگیرند، سپس تبدیل به اسناد استراتژیک میشود و برای خود اجرای استراتژیک نیز برنامهریزی صورت میگیرد. این در حالی است که لازمه موفقیت در برنامهریزی استراتژیک برقراری رابطه رفت و برگشتی و مستقیم بین برنامهریزی و اجرا و همچنین بین تصمیمگیرندگان و مجریان است.
«کارکنان خط مقدم را جدیتر بگیرید.»
-
دام تحلیل
یکی دیگر از دامها تأکید بیش از حد بر تحلیل است. در دنیای امروز تصمیم هم به اندازه تحلیل اهمیت دارد. در واقع اگر تحلیلها بیش از حد باشند و زمان و انرژی زیادی را از سازمان صرف کنند و توجهها را به خود جلب کنند سازمان به تدریج قدرت تصمیمگیری را از دست میدهد یا تصمیمات را در زمان نامناسب خواهد گرفت.
«تحلیل خوب است، اما حدی دارد!»
-
دام رسمیت
یکی دیگر از ایرادات برنامهریزی استراتژیک، رسمیت آن است. مدل برنامهریزی استراتژیک سنتی تأکید زیادی بر کاغذبازی، تهیه اسناد حجیم و اخذ تأیید رسمی مدیران متعدد دارد.
«کاغذبازی را کنار بگذارید!»
و سخن آخر با توجه به ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک، برنامه ریزی استراتژیک بهتنهایی نمیتواند عامل موفقیت سازمانها باشد، بلکه در محیط پرتلاطم و آشوبناک امروزی برای اجرایی شدن و موفقیت آن لازم است تفکر استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک همزمان به کار گرفته شوند.
اما سؤالی که مطرح است مفهوم تفکر استراتژیک بر چه اساسی است و چه رویکردهای درباره آن مطرح است؟
در مقاله بعدی مفهوم تفکر استراتژیک و رویکردهای مرسوم به آن را از دید صاحبنظران حوزه استراتژی مورد بررسی قرار میدهیم.