آشنایی با حسابداری مدیریت استراتژیک

مقدمه

با گسترش جوامع بشری، بازارهای تجاری نیز گسترش یافته و واحدهای تجاری بزرگ‌تر و متعددی پدید آمده‌اند و به رقابت با یکدیگر می‌پردازند. سازمان‌ها برای حفظ مزیت رقابتی خود در محیط پویا و متغیر امروزی باید بتوانند خود را با تغییرات هماهنگ نموده و توانایی پیش‌بینی و پاسخگویی در برابر آنها را در خود ایجاد کنند. بدین منظور سازمان بایستی با توجه به شرایط محیطی، از وضع موجود و مطلوب ارزیابی داشته باشد تا بتواند مناسب‌ترین استراتژی را اتخاذ و به مرحله اجرا بگذارد. حسابداری مدیریت با ارائه سیستم‌های هزینه‌یابی جدید و کاهش هزینه، ارائه فنون مدیریتی جدید و حل مشکلات و موانع سازمان‌ها در راه کسب موفقیت آنها می‌تواند موثر واقع گردد. بقای شرکت‌ها در بازارهای بسیار رقابتی امروزی جهان تا حدودی به وظایف حسابداری مدیریت بستگی دارد که تا چه میزان می‌تواند موقعیت رقابتی شرکت را به صورت موفقیت‌آمیز ارزیابی کند. حسابداری مدیریت استراتژیک[1] می‌تواند چنین نقشی را ایفا نماید. در سال‌های اخیر با توجه به تغییرات محیط کسب‌وکار و ارتباط یافتن حسابداری مدیریت و مدیریت استراتژیک، سیستم حسابداری مدیریت به عنوان یک منبع تامین‌کننده اطلاعات جهت تامین اهداف استراتژیک سازمان اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. حسابداری مدیریت استراتژیک باعث ارتباط تمام فعالیت‌های شرکت با استراتژی کسب وکار شده و همچنین موجب افزایش رقابت پذیری شرکت می‌گردد.

در ادامه تلاش خواهد شد تا در رابطه با حسابداری مدیریت استراتژیک توضیحات بیشتری ارائه گردد.

حسابداری مدیریت استراتژیک[2]

حسابداري مدیریت استراتژیک که از دو ترکیب حسابداري مدیریت و مدیریت استراتژیک تشکیل شده است، اصطلاحی با سابقه طولانی است که ابتدا توسط سیموندز[3] در سال 1981 معرفی شد. سیموندز، حسابداری مدیریت استراتژیک را تهیه، تدارك و تجزیه و تحلیل اطلاعات حسابداري مدیریت در مورد یک واحد تجاري و رقبای آن به منظور تدوین استراتژي واحد تجاري تعریف می‌کند. حسابداری مدیریت استراتژیک شامل مجموعه فنونی است که استفاده از آنها می‌تواند سازمان‌ها را در مدیریت هزینه‌ها به طور موثر و بهبود بهره‌وری و اثربخشی عملیاتشان کمک کند.

فنون حسابداری مدیریت استراتژیک[4]

پژوهشگران مختلفی از انواع فنون حسابداری مدیریت استراتژیک در مطالعات خود استفاده نموده‌اند. در یکی از جامع‌ترین دسته بندی‌ها، کادز و گولدینگ(2008) پس از بررسی فنوني بکار گرفته شده در پژوهش‌هاي پیشین، 16 فن حسابداري مدیریت استراتژیک را برگزیده و در پنج گروه : 1) هزینه‌یابی استراتژیک[5]  2) تصمیم‌گیری استراتژیک[6] ، 3) حسابداری رقیب[7] ، 4) برنامه‌ریزی، کنترل و اندازه‌گیری عملکرد[8] و  5) حسابداری مشتری[9] و به شرح زیر تقسیم‌بندی کردند:

1) هزینه‌یابی استراتژیک

هزینه‌یابی استراتژیک، شامل فنونی است که اطمینان حاصل می‌کند محصولات ارائه شده به بازار برآورده می‌شوند؛ به طور کلی انتظارات مشتریان و کیفیت و هزینه پایین تا حد ممکن در نظر گرفته می‌شود.

2) تصمیم‌گیری استراتژیک

تصمیم‌گیری استراتژيک، بر هزینه‌یابی استراتژیک، قیمت‌گذاری و قدرت نام تجاری مبتنی بر اطلاعات بازار متمرکز است که می‌تواند یک مزیت رقابتی برای مشاغل ایجاد کند. در واقع تصمیم‌گیری استراتژیک، نقش مهمی در حمایت از انتخاب‌های استراتژیک دارد و با گذشت زمان نتایج قابل توجهی بر عملکرد یک شرکت دارد.

3) حسابداری رقبا

حسابداری رقبا، فعالیت‌های ارزیابی و نظارت بر فروش رقبا، حجم معاملات، سهم بازار و جمع آوری اطلاعات در مورد عملکرد رقبا از طریق تجزیه و تحلیل مالی اظهارات آنها را شامل می‌شود. در این روش، حسابداری مدیریت استراتژیک، شامل جمع آوری اطلاعات حسابداری رقبا، برای تسهیل مقایسه بین شرکت‌ها و رقبای آنها می‌باشد.

4) برنامه‌ریزی، کنترل و اندازه‌گیری عملکرد

در برنامه‌ریزی، کنترل و ارزیابی عملکرد، مشاغل از پیاده سازی سایر مشاغل فعال در همان بخش برای منافع خود استفاده می‌کنند و از این طریق سعی در صرفه جویی در وقت و هزینه دارند. ارزیابی عملکرد با توجه به بعد مالی و بعد غیرمالی را می‌توان با این فنون انجام داد.

5) حسابداری مشتری

حسابداری مشتری، محاسبه سود حاصل از مشتری خاص، تعیین جریان درآمد آینده و ارزش افزوده کسب و کار توسط مشتریان را شامل می‌شود.

جدول 2، شامل دسته بندی پنج گانه‌ی فنون حسابداری مدیریت استراتژیک است:

جدول 2 : دسته بندی فنون حسابداری مدیریت استراتژیک

گروه‌های حسابداری مدیریت استراتژیک فنون حسابداری مدیریت استراتژیک
 

 

1)هزینه‌یابی استراتژیک

1)     هزینه‌یابی کیفیت[10]

2)     هزینه‌یابی بر مبنای هدف[11]

3)     هزینه‌یابی چرخه عمر محصول[12]

4)     هزینه‌یابی زنجیره ارزش[13]

5)     هزینه‌یابی ویژگی محصول[14]

 

2) تصمیم‌گیری استراتژیک

1)     هزینه‌یابی استراتژیک (مدیریت هزینه استراتژیک)[15]

2)     قیمت‌گذاری استراتژيک[16]

3)     ارزشیابی برند[17]

 

3) حسابداری رقیب

1)     ارزیابی هزینه رقیب[18]

2)     نظارت بر موقعیت رقیب[19]

3)     ارزیابی عملکرد رقیب[20]

4) برنامه‌ریزی، کنترل و اندازه‌گیری عملکرد 1)     الگوبرداری[21]

2)     اندازه‌گیری عملکرد یکپارچه[22]

 

5) حسابداری مشتری

1)     تجزیه و تحلیل سودآوری مشتری[23]

2)     تجزیه و تحلیل چرخه عمر سودآوری مشتری[24]

3)     ارزیابی مشتریان به عنوان دارایی[25]

در ادامه به معرفی هر یک از 16 فن حسابداری مدیریت استراتژیک، پرداخته می‌شود:

  • هزینه‌یابی کیفیت

کیفیت محصول یا خدمات، چه درک شده باشد و یا واقعی، می‌تواند منبع مزیت رقابتی باشد. هزینه‌های کیفیت به عنوان هزینه‌های پیشگیری، ارزیابی و شکست طبقه بندی شده‌اند. این هزینه‌ها به هم مرتبط هستند؛ واقعیتی که نشان میدهد مدیریت ممکن است آنها را به عنوان بخشی از سیاست تامین سطح مطلوب نسبیت نظارت کند. این فن، مجموعه هزینه‌های ارائه کیفیت مطلوب و علاوه بر آن، مجموعه هزینه‌های به وجود آمده ناشی از عدم کیفیت را شامل می‌شود. هزینه‌یابی کیفیت کمک می‌کند تا اهمیت فعالیت‌های مرتبط با کیفیت به مدیریت سازمان گوشزد شود. همچنین این فن هزینه‌های نبود کیفیت در سازمان را نشان میدهد و اثر و دلایل مربوط را نیز ترسیم می‌کند و موجب می‌شود تیم های بهبود کیفیت فعال شوند و نتایج فعالیت این تیم ها را نیز گزارش می‌کند.

  • هزینه‌یابی بر مبنای هدف

مفهوم هزینه‌یابی برمبنای هدف از کشور ژاپن و شرکت تویوتا موتور در دهه 1960 ریشه گرفته است. این فن از آن زمان تاکنون به عنوان یک سیستم پویا و کامل برای کاهش هزینه و برنامه‌ریزی استراتژیک سود شناخته شده است. هزینه‌یابی بر مبنای هدف به فرآیندی اطلاق می‌شود که در آن یک محصول برای برآوردن نیاز مصرف‌کننده طراحی شده و هزینه هدف برای محصول تعیین می‌شود. هزینه‌یابی بر مبنای هدف از تفاوت بین قیمت محصول، ناشی از میزان تمایل بازار به پرداخت و سود هدفمند حاصل می‌شود.

  • هزینه‌یابی چرخه عمر محصول

تجزیه و تحلیل تمام هزینه‌های یک محصول در سراسر چرخه عمر آن را شامل می‌شود. چرخه عمر محصول، از فاصله زمانی بین طراحی و عرضه یک محصول جدید به بازار و توقف و کنار گذاری آن محصول به دلیل نبود تقاضای کافی برای آن در بازار را شامل می‌شود. یکی از کاربردهای مهم چرخه عمر محصول، در قیمت‌گذاری محصولات است. همچنین این فن، با شناسایی تمامی هزینه‌های یک محصول در طول حیات آن، میزان سودآوری واقعی آن را تعیین می‌کند و در انتخاب بهینه ترین ترکیب محصولات راهنمای موثری برای مدیران خواهد بود. هزینه‌یابی چرخه عمر محصول، به تصمیم گیرندگان کمک خواهد کرد تا پیامدهای بهای تمام شده محصول را درک کنند و آن بخش هایی از بهای تمام شده محصول را شناسایی کنند که قابل کاهش یا حذف بوده، بدون آنکه مطلوبیت و کارایی محصول را تحت تاثیر قرار دهد.

  • هزینه‌یابی زنجیره ارزش

هزینه‌یابی زنجیره ارزش بر اساس تحلیل زنجیره ارزش پورتر است. پورتر استدلال می‌کند که مزیت رقابتی در بازار در نهایت از ارائه ارزش بهتر مشتری برای هزینه معادل یا ارزش مشتری معادل با هزینه کمتر ناشی می‌شود. او مجموعه فعالیت‌هایی را که بین طراحی و توزیع محصول اتفاق می‌افتد به عنوان حلقه های زنجیره ای در نظر می‌گیرد. از این تفکر تحلیل زنجیره ارزش ناشی می‌شود و این امر به شناسایی مواردی مربوط می‌شود که در آن می‌توان ارزش مشتری را در بخش مربوط به زنجیره ارزش شرکت افزایش داد یا هزینه‌ها را کاهش داد. در این فن، مجموعه هزینه‌ها به فعالیت‌های مرتبط با طراحی، تامین، تولید، بازارابی و توزیع و همچنین خدمات ارائه شده پس از فروش محصول، اختصاص پیدا می‌کند.

  • هزینه‌یابی ویژگی محصول

ویژگی‌های محصول را می‌توان به عنوان اشیاء هزینه‌ای در نظر گرفت. ویژگی‌ها، محصولات را متمایز می‌کند و تطبیق ویژگی‌های محصول با سلیقه مصرف‌کنندگان سهم بازار یک شرکت را تعیین می‌کند. جهت‌گیری بازاریابی که هزینه‌یابی ویژگی را تعیین می‌کند، گنجاندن آن را به عنوان نمونه‌ای از حسابداری مدیریت استراتژی، ضروری می‌کند. منظور از ویژگی محصول، همان ویژگی خاص محصولات است که توسط مشتریان شرکت خواسته می‌شود. این ویژگی‌ها می‌تواند خدمات پس از فروش، بهتر شدن تزئینات، ضمانت محصول و قابلیت اطمینان عرضه باشد.

  • الگوبرداری

مجموعه مدیریت، در چارچوب تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها، احتیاج به ابزاری دارد تا انحراف تصمیمات و استراتژی‌های اتخاذ شده کمتر از حد مطلوب یا بهینه را به حداقل برساند. یکی از ابزارهایی که در این زمینه به صورت بسیار کارا به مدیران کمک می‌کند، معیارسنجی یا الگوبرداری است. این فن شامل شناسایی بهترین روش‌ها و مقایسه عملکرد سازمان با آن روش‌ها و با هدف بهبود است. الگوبرداری بر جستجوی بهترین عملکرد، تمرکز دارد و شامل یک فرایند تطبیقی می‌باشد که می‌تواند در رابطه با تمام فعالیت‌های سازمان مورد استفاده قرار گیرد.

  • اندازه‌گیری عملکرد یکپارچه

این فن، در نظر گرفتن هر دو اندازه‌گیری مالی و غیرمالی به صورت همزمان را شامل می‌شود. کارت امتیازی متوازن، به این طبقه تعلق دارد و نقش آن در چرخه مدیریت استراتژیک از چهار منظر مشتریان، رشد و یادگیری، فرایندهای داخلی و مالی مشهود است.

  • هزینه‌یابی استراتژیک (مدیریت هزینه استراتژیک)

در این فن، از مجموعه داده‌های هزینه برای شناسایی و همچنین توسعه استراتژی برتر استفاده می‌شود. این کار باعث شکل‌گیری مزیت رقابتی پایدار می‌شود. در واقع سیستم‌های هزینه‌یابی به تدریج وارد فرایند مدیریت استراتژیک می‌شوند؛ به این معنی که سیستم های هزینه‌یابی باید به طور واضح استراتژی و پیگیری مزیت رقابتی بلند مدت را در نظر بگیرند.

  • قیمت‌گذاری استراتژيک

سیموندز ادعا می‌کند که قیمت‌گذاری استراتژیک که از تجزیه و تحلیل رقابت محور استفاده می‌کند، منجر به تصمیم‌گیری بهتر درباره قیمت‌گذاری می‌شود. در فرایند قیمت‌گذاری استراتژيک، مجموعه عواملی بررسی می‌شوند و فقط به یک عامل به تنهایی توجه نمی‌شود. به عنوان مثال، کشش قیمت، واکنش رقبای شرکت به نوسانات قیمتی، رشد بازار و همچنین صرفه جویی به مقیاس انجام شده مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.

  • ارزشیابی برند

با توجه به این واقعیت که ارزشیابی نام تجاری فنی است که فقط در شرکت‌هایی با محصولات یا خدمات مارک‌دار قابل استفاده است، ممکن است تا حدودی مماس با سایر فنون مطرح شده تلقی شود. هنگامی که دیدگاه حسابداری مدیریت در مورد ارزشیابی برند مورد توجه قرار گیرد، پتانسیل آن به عنوان معیاری برای دستاوردهای بازاریابی در یک شرکت دارای مارک قوی آشکار می‌شود. در ارزشیابی برند، عوامل بسیاری مانند نام تجاری طراحی شده، موقعیت آن در بازار و همچنین سطح حمایتی نام تجاری در بازاریابی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

  • ارزیابی هزینه رقیب

از طریق این فن، می‌توان هزینه هر واحد رقیب را به طور منظم و به روز، تخمین زد. این فن، منحصرا بر ساختار هزینه‌های رقبا متمرکز است. از روش‌های مختلفی می‌توان این اطلاعات را به دست آورد؛ به عنوان مثال، مشاهده فیزیکی، دریافت اطلاعات از تأمین‌کنندگان و مشتریان مشترک و  همچنین کارمندان سابق رقیب.

  • نظارت بر موقعیت رقیب

نظارت بر موقعیت رقیب، نشاندهنده یک رویکرد جامع تر برای ارزیابی رقبا است. این فن، بررسی و تحلیل موقعیت رقبای شرکت در صنعت از طریق ارزیابی و نظارت بر فروش رقبا، هزینه‌های واحد و بازده فروش رقبا، سهم بازار و حجم معاملات را شامل می‌شود. همچنین، طبق اطلاعات ارائه شده، شرکت قادر است موقعیت خود را نسبت به رقبای اصلی ارزیابی کند و در نتیجه استراتژی خود را کنترل یا تدوین کند.

  • ارزیابی عملکرد رقیب

یک منبع اطلاعاتی برای ارزیابی رقبا از طریق صورت‌های مالی منتشرشده عمومی می‌باشد. امروزه هماهنگی بین‌المللی حسابداری، امکان مقایسه ساده‌تر بین شرکت‌های کشورهای مختلف را فراهم می‌آورد. در این فن، بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات صورت‌های مالی رقبای شرکت، به ارزیابی عملکرد آنها پرداخته می‌شود.

  • تجزیه و تحلیل سودآوری مشتری

شامل تجزیه و تحلیل سود به دست آمده از یک مشتری خاص می‌باشد که این کار با توجه به مجموعه هزینه‌ها و فروش‌هایی است که توسط یک مشتری خاص ایجاد می‌شود. این فن گاهی اوقات به عنوان قابلیت اطمینان حساب مشتری شناخته می‌شود.

  • تجزیه و تحلیل چرخه عمر سودآوری مشتری

گسترش افق زمانی برای محاسبه سودآوری مشتریان شرکت در سال‌های آینده را شامل می‌شود. این فن، باید به کلیه سود و منفعتی اشاره نمود که شرکت می‌تواند در آینده از طریق برقراری ارتباط تجاری با این مشتری بدست آورد. 

  • ارزیابی مشتریان به عنوان دارایی

ارزیابی مشتریان به عنوان دارایی، روشی است که در آن ارزش افزوده مشتریان برای شرکت تجزیه و تحلیل می‌شود. به عنوان مثال، این امر می‌تواند با محاسبه ارزش فعلی همه جریان‌های سود آینده که مربوط به یک مشتری خاص است انجام شود.

 

 

برگرفته از پایان‌نامه جناب آقای محسن خراسانی فارغ‌التحصیل ارشد رشته مدیریت استراتژیک دانشگاه شهیدبهشتی تهران با عنوان شناسایی ارتباط بین فنون حسابداری مدیریت استراتژیک و کنترل استراتژی‌های رقابتی

 

 

[1]. SMA: Strategic Management Accounting

[2] Strategic Management Accounting

[3] Simmonds

[4] SMAT : Strategic Management Accounting Techniques

[5] Strategic Costing

[6] Strategic decision making

[7] Competitor accounting

[8] Planning, control and performance measurement

[9] Customer accounting

[10] Quality costing

[11] Target costing

[12] Life cycle costing

[13] Value-chain costing

[14] Attribute costing

[15] Strategic costing )strategic cost management(

[16] Strategic pricing

[17] Brand valuation

[18] Competitor cost assessment

[19] Competitive position monitoring

[20] Competitor performance appraisal

[21] Benchmarking

[22] Integrated performance measurement (PMS)

[23] Customer profitability analysis

[24] Lifetime customer profitability analysis

[25] Valuation of customers as assets

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]
, ,
مدل کانو
تحلیل ذینفعان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید